اهمیت شبکه های سلامت مالی
اهمیت شبکه های سلامت مالی
نهادهای مالی به ویژه نهادهای سپرده پذیر از جمله بانک ها بخش عمده منابع خود را از توده مردم تامین می کنند؛ از این رو ورشکستگی آنها جمعیت زیادی را متاثر خواهد کرد.
بنابراین حفظ سلامت نهادهای مالی به معنای حمایت از سپرده گذاران در برابر خطرات ناشی از عملکرد ناصحیحنهادهای مذکور است.
سابقه شکل گیری شبکه های سلامت مالی
اولین گام ها برای شکل دهی به شبکه های سلامت مالی را می توان به بحران های بزرگ اقتصادی و بانکی نسبت داد.
برای مثال تاسیس بانک مرکزیFederal Reserveدر آمریکا پس از بحران معروف 1907 انجام گرفت.
تاسیس صندوق بیمه سپرده فدرالFDICنیز از نتایج بحران بزرگ دهه 1930 میلادی بود.
در همین دهه تصویب قوانینی مانند قانون گلاس – استیگل فعالیت نهادهای مالی را به نظارت های قابل توجه مشروط کرد.
منطق حاکم بر طراحی شبکه سلامت مالی
سه گام اساسی در طراحی شبکه سلامت مالی وجود دارد:
گام اول: پیشگیری از بروز بحران در سطح خرد و کلان
گام دوم: حمایت از نهادهای مالی سالم اما دچار کمبود نقدینگی
گام سوم: بازسازی نهادهای دچار اعسار و ورشکسته ضمن حمایت از سپرده گذاران
گام اول: پیشگیری از بروز بحران (مقررات گذاری و نظارت)
این گام از طریق وضع مقررات احتیاطیPrudential Regulation و نظارت انجام می پذیرد.
در برخی کشورها انجام این وظیفه بر عهده نهادی مستقل (از بانک مرکزی) است. برای مثال در استرالیا Australian Prudential Regulation Authority (APRA) عهده دار این وظیفه شده است.
در برخی کشورها مانند ایران نیز بخش زیادی از این وظیفه بر عهده بانک مرکزی گذاشته شده است.
گام دوم: حمایت از نهادهای مالی سالم دچار کمبود نقدینگی
بانک مرکزی به طور سنتی علاوه بر تدوین و اجرای سیاست پولی، این گام را نیز به عنوان آخرین قرض دهنده Lender of Last Resort اجرا می نماید.
حمایت بانک مرکزی تنها شامل نهادهایی می شود که مطابق با استانداردهای بانکداری عمل کرده و دارایی های ارزشمند کافی در اختیار دارند اما در کوتاه مدت با مشکل کمبود نقدینگی روبرو هستند.
البته حمایت مذکور در چارچوب قواعد و مقررات معین انجام می پذیرد.
گام سوم: بازسازی نهادهای دچار اعسار و ورشکستگی ضمن حمایت از سپرده گذاران
این اقدام به طور سنتی بر عهده صندوق های ضمانت سپرده قرار داشته است.
این صندوق ها از یک طرف سپرده های توده مردم را تا سقف معینی بیمه می کنند و از طرف دیگر مسوولیت بازسازیResolutionنهادهای دچار اعسار و ورشکستگی را بر عهده دارند.
در برخی کشورها صندوق ضمانت سپرده مستقل است اما در برخی وابسته به نهاد مقررات گذار و ناظر نظام بانکی است. برای مثال در استرالیا برنامه ضمانت سپرده بخشی از وظایفAPRAاست.
تحول در شبکه های سلامت مالی
بحران مالی 2009-2007 نشان داد گام چهارمی هم باید به گام های فوق اضافه شود:
گام چهارم: نجات مالی نهادهای دارای اهمیت سیستمی
با اضافه شدن این گام به جای عنوان شبکه های سلامت مالی Financial Safety Nets از عنوان شبکه های ثبات مالی Financial Stability Net سخن به میان می آید.
هدف شبکه های ثبات مالی فقط حمایت از سپرده گذاران نیست بلکه حفظ ثبات در کل نظام مالی و نظام اقتصادی کشور مهم ترین هدف آن است.
گام چهارم: نجات نهادهای دارای اهمیت سیستمی
تجربه بحران مالی 2009-2007 نشان داد برخی اوقات ریسک سیستمی Systemic Risk در کل نظام مالی به طرز بی سابقه ای رشد می کند.
در چنین شرایطی ورشکسته کردن نهادهایی که دارای اهمیت سیستمی Systemically Important Institutions هستند و دچار اعسار Insolvency شده اند می تواند در قالب اثر دومینویی به بی ثباتی Instability در کل نظام مالی در یک کشور بیانجامد.
در این شرایط دیگر امکان استفاده از رکن سوم (نقش سنتی صندوق های ضمانت سپرده و بازسازی) دیگر مقدور نیست.
نجات نهادهای دارای اهمیت سیستمی
به همین خاطر نیز در این بحران دولت ها (وزارت دارایی/ خزانه داری) برای نجاتBailout نهادهای دارای اهمیت سیستمی دست به کار شدند.
دولت ها که هم اکنون به عنوان رکن چهارم شبکه ثبات مالی شناخته می شدند با تزریق سرمایه نقدی و سایر روش های ممکن به این نهادها آنها را نجات دادند.
در سایر کشورهای پیشرفته نیز اقدامات مشابهی برای نجات نهادهای دارای اهمیت سیستمی انجام گرفت.